سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صدای من(بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان)
 

 1- باسلام وخسته نباشید خدمت شما ،اکثر دانشجویان دانشکده از این که شما زمانی دانشجوی همین جا بودید اطلاع دارند،برای شروع، در مورد ورودتان به دانشگاه صنعت نفت از آغاز تا الان توضیح مختصری بدهید.

من از سال 78 وارد دانشکده شدم و در خوابگاه فردوس فعلی اتاق 3 ساکن شدم،رشتم هم مهندسی نفت گرایش بهره برداری بود؛دو سال این جا درس خوندیم و سیاست های دانشگاه به این صورت بود که بعد دو سال انتقال دادن به دانشکده اهواز،دو سال هم اهواز بودیم،فارغ التحصیل شدیم ولی به نام دانشکده نفت آبادان چون ورودی کنکورمون به این دانشکده بود.بعدش فوق لیسانس رو دانشگاه شریف ادامه دادم و دکترام هم اونجا خوندم؛در حین تحصیل وقتی که واحد های تئوریم رو گذروندم در مناطق نفت خیز مشغول به کار شدم،دکترا که گرفتم برگشتم به دانشگاه.

*چه سالی؟ سال 90؛ قبل اون هم به صورت حق التدریسی همکاری داشتم؛بعد از یه مدتی شش ماهه-یک ساله مدیر گروه شدم و بعد از اون هم رئیس دانشکده و دردسرهای ...

 

2-اگر بخواهید سطح علمی دانشگاه در زمان تحصیل خودتان را با الآن مقایسه کنید چه چیزی شاخص ترین مساًله است؟

من سطح علمی رو در کنار یه سری چیزهای دیگه میگم،نمیخوام یک بعدی قضاوت کنم؛ ببینید این دانشکده سال هفتاد و یک بازگشایی میشه و یک سری اساتید-اساتید باسابقه ما که در شرف بازنشستگی هستن- از خود گذشتگی می کنند و به این شهر محروم میان واین دانشکده رو از حالت تعطیل خارج میکنن که امثال من مرادی و امثال شما دوستان بیایم اینجا و به عنوان دانشگاه صنعت نفت توش درس بخونیم؛به خاطر محرومیت هایی که این شهر داشته و داره، تو جذب هیئت علمی همیشه محدودیت و مشکل داشتیم؛نمی تونیم انتظار داشته باشیم که کسی که از دانشگاه آکسفورد فارغ التحصیل میشه بیاد توی آبادان مشغول به کار وزندگی بشه؛شاید بگن که این دانشگاه اساتید خارجی داشته قبل انقلاب؛اون زمان جو فرهنگی ایجاب میکرد وشاید یک سری جذابیت هایی داشته که این محدوده رفت و آمدها بیشتر بود،به خاطر این که انگلیسی ها توی پالایشگاه مشغول به کار بودن وشرایط شهری،شرایط فعلی نبود.به هر حال بخوام جمع بندی کنم زمانی که ما اومدیم این دانشکده از لحاظ کادر هیئت علمی خیلی محدودیت داشت و اجبار بود که اساتید رو به صورت مدعو بیاریم.

اساتیدی که میومدن اساتید باکیفیتی بودن اما جزء پیکره ی این دانشگاه نبودن،یه دانشگاه رشد کردنش فقط درس دادن استاد به دانشجوش نیست،باید دارای استادی باشه که غیرازاون درسی که سر کلاس ارائه میده توی حوزه های پژوهشی،تحقیقاتی وتوسعه ای این دانشکده هم بخواد وقت بذاره،دانشگاه بدون کادر هیئت علمی ثابت بی معنیه؛من الآن فرض می کنم اگر قرار بود هیئت علمی جذب نشه توی نسلی که ماها جذب شدیم، پنج سال دیگه این دانشکده همه بازنشسته شده بودن،آیا دانشکده معاون آموزشی،معاون پژوهشی ومدیر گروه و...نمی خواست؟میشه همه رو مدعو آورد؟ خیر؛بایستی به هر حال جایگزین هایی بیان برای تقویت و آینده سازی دانشکده.شروع شد به جذب هیئت علمی؛یه حساسیت هایی شروع شد بین دانشجوها،که آقا یه زمانی دکتر فلانی از فلان دانشگاه این جا می اومد درس میداد،الآن چی؟!باید بپذیریم که اگر قراراست یه کاری رو بنیادی برای دانشکده انجام بدم، من به عنوان مسئول،هیئت علمی جدید باید جذب کنم؛کسی که روز اول از دانشگاه فارغ التحصیل میشه مطمئنأ به گرد کسی که بیست سال تدریس میکرده نمیرسه؛دکتر شادی زاده که استاد همه ی ماست، قطعاً روز اول فراغت از تحصیلشون تجربه و دانش عمیق فعلیشون رو نداشتن،نباید انتظار داشته باشیم مرادی روز اول میاد با شادی زاده مقایسه بشه؛ این مسأله که اساتیدی که میومدن حذف شدن به خاطر معاونت آموزشی ومدیران گروه ها،خیر،اساتیدی که ما جذب کردیم هیچ کدومشون نه قرابت و نه دوستی و نه آشنایی با هیچ کدوم از ماها ندارن.تنها تفاوت رو روی تجربه تدریس اساتیدی میدونم که تازه از بهترین دانشگاه های کشور جذب شدن و به هر حال مقداری زمان بر هست که بخوان به اون شرایطی برسن که قابل مقایسه بشن با بزرگان اساتید مدعو سال های قبل.

3-به نظر شما عملکرد سیستم آموزشی دانشگاه در زمینه نحوه ی گروه بندی A,B,C ،  نحوه ی برنامه ریزی تدریس زبان انگلیسی و نحوه ی جذب اساتید تا چه حد صحیح می باشد؟

گروه بندی ای،بی،سی تحت نظارت ما نیست وسیاست وزارته؛روی عملکرد این شیوه هیچ وقت فکر نکردم.روی اصل مسأله که باید یک انگیزشی وجود داشته باشه، من موافقم.من مسئولیتی تو وزارت ندارم اما اگه اون کسی که مسئوله اندک منطقی داشته باشه،زیر بار حذف این مسأله نمیره ؛ نمی شه شما صرف اینکه رتبه کنکورت به یه حداقل خوبی رسیده و وارد دانشگاه شدی ضمانت استخدامی بگیری،ممکنه در زمان تحصیل تلاش نکنی.بایستی یک رقابتی ولی به صورت سالم وجود داشته باشه؛کسی که اینجاست باید برای رسیدن به کار بجنگه.ما هم که وارد دانشگاه شدیم همین شرایط رو داشتیم منتهی براش تلاش میکردیم و دنبال پاک کردن گروه بندی نبودیم و به دنبال این بودیم که اگر نفر آخر گروه بندی ای هم شدیم تو مصاحبه یه شرکت، حرفی برای گفتن داشته باشیم و مقابلش رو نگاه کنید،من نفر اول گروه ای میشم ولی فقط نشستم درس خوندم و نمره گرفتم وهیچ قابلیت اضافه ای به عنوان یک مهندسی که از دانشگاه نفت فارغ التحصیل میشه ندارم؛ارتباط با صنعت،آموزش نرم افزارها و...امکانش هست.گذشت اون روزگاری که صنعت نفت با هر کیفیتی نیرو جذب می کرد.

نحوه ی جذب اساتید؟ببین من روند جذب اساتید رو براتون توضیح میدم.سامانه جذب اساتید از چهار-پنج سال پیش متمرکز توی وزارت علومه؛شما به عنوان یه دانشگاه تقاضا میدی که من توی این رشته ها نیاز به هیئت علمی دارم،بعد از اون متقاضی ها میان ثبت نام میکنند و پرونده هاشون میاد دانشگاه،توی دانشگاه پرونده ها رو براساس پژوهشی-آموزشی غربال میکنن ومیفرستن به دانشکده ها برای بررسی، ما اینا رو توی کارگروهی که بازم از طرف دانشگاه حکم میخوره برا هر گروه آموزشی،یه مصاحبه ای می کنیم،باشه شما رزومت قویه، معلم هم هستی؟،آزمایشی هم یه ترم میاریم قبل از این که استخدامشون رو قطعی کنیم.بنابراین نحوه ی جذب اساتید به صورت قانون در اومده وبه نظر من سلیقه رو توش صفر کرده ،پیش از این چنین سیستمی وجود نداشته. شاید اگر دانشگاه صنعت نفت توی تهران واقع بود اساتیدخیلی باتجربه تری رو حتی جذب میکرد وطرف دانشگاه شریف رو ول می کرد،می اومد دانشگاه نفت به خاطر زیر مجموعه نفت بودنش؛اما توی آبادان بپذیریم هر کسی نمیاد با خونوادش زندگی کنه.

نحوه ی برنامه ریزی تدریس زبان انگلیسی؟من زحمت اساتید رو هیچ وقت زیر سؤال نمیبرم،آقای بهروزی وبهپور یه روز اساتید من بودن،اما توی این حوزه انتقاد رو می پذیرم،هیچ وقت دفاع نمی کنم که وضعیت زبان ما حتی به ایده آل نزدیکه؛کلاس زبانی که توش فارسی تدریس بشه از نظر من ،کلاس زبان نیست؛اساتید گروه زبان ما تلاششون رو کردن شاید نیاز به یک ساختارسازی مجددی داره.

 

 

4- به نظر شما دانشگاه صنعت نفت و به خصوص دانشکده نفت آبادان چه قدر در رفع مشکلات صنعت نفت موفق بوده؟ در این حد کافی است ؟ چه قدر تا ایده آل فاصله دارد؟

سؤال سختیه! بهترین نیروهای فعلی صنعت نفت فارغ التحصیل های این دانشگاه اند! این رو با اطمینان  می تونم بگم. من در حوزه های مختلف کار کرده ام، من توی مناطق نفتخیز بودم، توی عملیات بودم و همچنین مطالعات بودم بعد رفتم پژوهشگاه و بعدش مدیریت پژوهش. برای کار تزام یک سری مأموریتهایی داشتم به حوزه های مختلف. در همه  ی سطوح آدم های کاربلد ،دانشگاه نفتی بودند یعنی عملا" وقتی تو هربخشی ازصنعت که میری، احساس غربت نمیکنی به عنوان دانشکده نفتی بودن. وقتی درجلسه ای شرکت میکنی می بینی که بیش از نیمی از افراد حاضر، دانشگاه نفتی هستند.  فارغ التحصیل های دانشگاه نفت، واقعا آدم هایی هستند که  استخوان بندی این صنعت را شکل داده اند .این افتخار ما است وقتی که جایی می رویم و می بینیم افرادی که از اینجا فارغ التحصیل شده اند، صنعت نفت را به دست گرفته اند و یک عرقی هم به دانشگاه دارند؛ واقعا"  من نمیتوانم فارغ التحصیل دانشگاه نفت باشم وقتی اسم دانشگاه میاد رگ غیرتم باد نکند! واین مسأله یک ارتباط خوبی را برقرار می کند.  ازنظر راهبری کارها؟اینکه جوابش را دادم. توی بحثهای پژوهشی : شاید طرح های پژوهشی ای که اساتیدمان می دهند به صنعت کمک می کنند. توی حوزه های مختلف ، بخش چشمگیری از پروژه ها را اساتید ما انجام می دهند. اما من یک نظرشخصی دارم: برای حل کردن یا پیش برد اهداف پژوهشی وزارت، ساختار ما یک مقداری کوچک است.ما پژوهشگاه را داریم نم یدانم رفته اید یا نه؟ آنقدر تجهیزات و پرسنل تکنیکال ریسرچر در آن مرکز هستند که من مدتی که آنجا بودم میگفتم این همه آدم که  اینجا می آیند اگر بعد از ظهر که  از اینجا می روند  اگر اتم نشکافته باشند کم کرده اند! به هرحال برای هرکاری یک زیرساختی ، تجهیزات و نیروی انسانی ای لازم است. اعضای هیئت علمی ما در این دانشکده حدود 30نفر هستند  اینها موظفی ها ، تدریسشان و کارهای اجراییشان هم که هست(که مجبور به انجام کارهای اجرایی هستند.) ؛ تعداد کارهای اجرایی توی این دانشگاه از هیئت علمی ها بیشتر می باشد! یک نفر که وارد می شود مجبور است  یک گوشه ای برود و کار را در دست بگیرد که روال عادی پیش برود، حالا همزمان می خواهیم کار پژوهشی هم بکنیم و کل صنعت را هم در دست بگیریم. با این تعداد، با این زیرساخت، با این چهارچوب  نمی توانیم کار خیلی شاقی انجام بدهیم، هرچند با این شرایط اساتیدمان طرح های پژوهشی خیلی برجسته ای داشته اند  که حتی در جشنواره های مختلف در صنعت به عنوان طرح های برگزیده انتخاب شده اند و حتی درحد وزارت هم کار کرده ایم، برای بیشتر کار کردن به خیلی چیزهای دیگر احتیاج است. اگر بخواهی در مورد پژوهش صحبت کنی، پژوهشگاه را که تجهیزاتش ، پژوهشکده ها و نیروی انسانی اش را در سایتش نوشته  با ساختار دانشگاه ما یک مقایسه ای بکنید ازنظرحجمی، کیفی، ... هرجوری می خواهید حساب کنید؛ اگر واقعا" به نسبت امکانات و پرسنل و تجهیزاتی که داریم بخواهیم مقایسه کنیم قطعا" کارهای ما بیشتر از پژوهشگاهی بوده که ساخته شده برای پژوهش و توسعه ی صنعت نفت! نظرشخصی من این است که امکان دارد دیگران قبول نداشته باشند.

 

 

5- به نظر شما سطح علمی اساتید و کیفیت تدریس در دانشکده چه قدر تا حد مطلوب فاصله دارد؟

ازخودم شروع می کنم من حدمطلوب را تعریف نمی کنم. برای خودم حداقل می گویم هرترم که  درس می دهم ترم بعدی اگرشده یک خط یک موضوع یک مقاله ای که اگر دانشجو به من معرفی کرد به این تگستم اضافه کنم، شاید برای امتحان نیاورم توی جزوه ام نوشته نشود نخواهم بچه ها بروند بخوانند حفظ کنند، در کلاس راجع به آن صحبت می کنم اینها تجربیاتی هستند که هر هیئت علمی ای باید برای ارتقاء خودش در مسیر کاری اش طی کند. در مورد نیروهایی هم که جذب کرده ایم: من انصافا" ندیده ام هیئت علمی ای رو که جذب کرده باشیم بخواهد درسی را اینجا سمبل کند ، حتی توی دوستان باسابقه مان که به مراتب بیشتر از بنده حساسیت دارند را یک سری چهارچوبهایی که اتفاقا" چهارچوب مداری را ما داریم ااز آنها یاد می گیریم؛ اما برای بهبود دادن خودمان انرژی ما بیشتر از آنهاست، بالآخره کسی که به سن 60سالگی رسیده هر آنچه تلاش که توانسته کرده، این جای  آخر دارد تجربیاتش را منتقل میکند تدریسش را می کند، علمش را ارائه می دهد. از خودم شروع کردم اینکه هیچ وقت فکرنمی کنم به حد مطلوبی رسیدم چون هرروز برای بهترشدن وقت هست، الآن بخواهم قضاوت کنم: نسبت به شرایط و زمان تحصیل خودم، چون ما اساتیدی را اینجا به مجموعه اضافه کرده ایم که واقعا" می توانستند در دانشگاه های خیلی بهتراز  اینجا مدرَس باشند، من جمله خود من نمی خواهیم حالا از فردی تعریف کنیم ولی گزینه های جایگزین برای همه ی ما بوده، من شخصا" چون خودم دانشگاه نفتی بودم اینجا واقعا" حس کاری ام بهتر از جاهای دیگر است؛ اینکه هربار از دانشکده وارد می شوم  برمی گردم به دوران دانشجویی خودم یک سری کمبودهای آن دوران را می بینم و آن روز می آیم برای اینکه بتوانم یک قدم بردارم برای بهترشدن کسانی که دارند به این مجموعه وارد می شوند. نقدی را اگر بپذیرم؟ کم تجربگی مان؛ که آن هم زیاد زمان نمی برد که انشاالله به یک حدی که مطلوب شما هم باشد برسیم.

 

6- نظر شما در مورد پروژه هایی که در دوره ی ارشد انجام می شود چیست؟ آیا این پروژه ها با دید صنعتی انجام می شوند؟چند در صد پروژه های ارشد دانشکده ی ما به راستی حل کننده و یاری دهنده ی صنعت نفت کشور هستند؟

من راجع به پروژه های خودم فقط می توانم نظر بدهم و در رشته های دیگر سررشته ای ندارم. البته اگر ملاک را مقالات قرار دهیم هیچ وقت در کل عمر دانشگاه به این خوبی نبوده اما اگر ملاک این باشد که چه میزان این پروژه ها کاربرد صنعتی دارند این معضلی است که در کل دانشگاه های ایران وجود دارد و صنعت ما در خیلی از جاها در لبه دانش نیست حالا به خاطر تحریم هایی که بودیم و با محدودیت مواجه بودیم  و اینجا یک خلأ بزرگ هست که اجازه نمی دهد به پژوهشگر ما که یافته هایش را که بر مبنای جدید ترین اطلاعات روز بدست آمده در مقیاس صنعتی پیاده کند  و شاید پژوهش ها باید به سمتی بروند که این خلا  را پر کنند کما اینکه پژوهشگاه نفت در برنامه ریزی های خود به این سمت رفته.

آیا صنعت همکاری دارد؟

صنعت بیشتر عملیاتی فعالیت می کند، اینکه توسعه و تولید ادامه داشته باشد و زمان زیادی برای تحقیق گذاشته نمی شود البته حق دارند و برای تحقیقات هزینه می کنند اما توانایی این وجود ندارد که در ابعاد صنعتی اجرا شوند  و شاید جبهه گیری آنها در موضوع تحقیقات این باشد که برای آنها کاربرد ندارد البته دانشگاهی جماعت کوتاه نمی آید و در نهایت راهی پیدا می کند تا ثابت کند می تواند دستاوردش را در گوشه ای از صنعت پیاده کند و این شدنی است و من این کار را خودم انجام داده ام؛ البته من یک تخصص دارم و در این تخصصی که دارم معمولا" در قبال حرفهایی که می زنیم جبهه گیری است اما اگر ادامه دهیم و شواهد بیاوریم و کاربرد های آن را در جایی محدود اثبات کنیم مثلا" برای یک حلقه چاه با یک سناریویی بتوان دو سال تولید را افزایش داد باعث می شود در نهایت بپذیرند و بتوان کار را ادامه داد.

7- به نظر شما نقش دانشجویان در رکود فضای علمی دانشکده چه بوده است؟

خیلی!

از دانشجو های این نسل گله مندم.بیحالید! نه اینکه ما خیلی شق القمر می کردیم 15 سال قبل بدون امکانات رفاهی که الآن وجود دارد که بیشتر اینجا را شبیه هتل کرده تا دانشگاه.

دانشگاه های دیگر را بروید ببینید و مقایسه کنید، کدام دانشگاه بهتراست؟ من خودم شریف درس خوانده ام، آنجا روزهای تعطیل عزا داشتیم! چون غذا نمی دادند باید خود غذا می پختیم اما اینجا با این همه امکانات که در حد وسعمان است و بسیار بالاتر از سایر دانشگاه ها است. در مقابلش انتظار داریم که درستان را بخوانید نه اینکه غرق بشوید در رفاهی که اینجا داریم و فقط مسئولین را مقصر بدانید، البته هستیم اما شما کم کاری ما را با تلاش خود جبران کنید مثل زمان ما که استادی داشتیم که در انتقال مطلب قوی نبود و من مجبور بودم که در آن درس دو کتاب دیگر بخوانم و از قضا من در آن درس بهتر و قویتر شدم.

دانشجو اسمش روشه، دانش آموز نیست که فقط سر کلاس گوش بدهد و جزوه بنویسد که همین را هم نمی کنند!

البته هستند دانشجویانی که به گونه ای درس می خوانند و بحث را پوشش می دهند که من از آنها درس می گیرم.

علت اصلی چیه؟

نمی دانم ،جامعه شناس نیستم؛ شاید به جای اینکه بیشتر به جای اینکه سازنده فکر کنیم دنبال اشکال گیری هستیم....نمی دانم چگونه باید بیدار شویم.  خوبه گاهی وقتها به جای همه ی  اشکالاتی که به دانشکده می گیریم یک سوزن هم به خودمان بزنیم و ببینیم که ما چقدر به دنبال دانش هستیم و دانشجو هستیم.

8- به نظر شما سطح علمی اساتید و برخی مدیر گروه ها چه تاًثیری بر سستی و خمودگی دانشجویان و سطح علمی پروژه های دوره ی ارشد داشته است؟

جواب بدهم؟!!

میخواهم منصفانه جواب بدهم ، نه چون خودم استاد ام یا مدیرگروه هستم دفاع کنم ، یا بخواهم خیلی خودزنی کنم. اینجا ما استاد فوق العاده داریم ، معمولی تر هم داریم توی MITیش هم همین طور است استادی دارد که در دنیا معروف است ، استادی که توی دانشکده اش معروف است. اجباری هم نمی کنیم که باید بیایید با مرادی پروژه بگیرید. من هیچ وقت دانشجویی نبوده که بگویم تو باید بیایی با منپروژه بگیری؛ یا نه چون مدیرگروه ام روز دفاع فلان بلا را سرت می آورم، یا چون با من درس داری توی قضاوتم ممکن است تاثیر بگذارد. نه من و نه هیچکدام از اساتیدمان اینطوری فعالیت نمی کنیم. اگر می خواهی کارکنی می خواهی خموده نباشی برو سراغ آن اساتید که  کار میکشه؛ اگرمی خواهی کارنکنی می روی سراغ استادی که یک مقداری کارکردن با وی راحت تراست، چون انتظاراتت از اون پروژه ضعیف تراست، چون خودت انتخاب می کنی، خودت میخواهی که بروی پروژه ای را برداری که استاد خیلی کارنکشه، این تقصیرش گردن من نیست، من دانشجو تامی آید اینجا می گویم تا این این واین را انجام ندهی از دفاع خبری نیست؛ می خواهی پروژه ات با من. نمی خواهی، با استادی صحبت کن که سه تا آیتم بعدی را برایت حذف بکند. این خواسته های استادهاست و متقابلا" دانشجوها.

بعضی وقت ها دیده شده تو حتی برداشتن پروژه های ارشد دانشجوها را الزام کرده اند با...استاد بگیرند؟!

هیچ استادی نمی تواند دانشجو را الزام بکند به گرفتن پروژه، حتی مدیرگروه ها!

مدیر گروه حق الزام دانشجو به گرفتن پروژه با خودش یا استاد دیگری را ندارد استاد راهنما را بعضی از دانشگاه ها اجبار میکنند اما اینجا حداقل فعلا" ما نداشتیم، نداریم! در بعضی از دانشگاه ها به محض اینکه وارد می شوی استاد راهنمایت را انتخاب می کنند و می گویند: ایشان هستند ، بفرما با ایشان کارکن، نمی خواهی بفرما بیرون، یک جای دیگر درس بخوان. اینجا ما این قانون را نداریم، اجباری هم نمی توانیم کسی را به گرفتن پروژه، شما اگر نخواهی پروژه را با کسی بگیری نمی گیری!  دیگر صادقانه دارم می گویم ؛ هرچند قوانینی هست، محدودیت هایی هست که از طرف شورای آموزشی دانشگاه ابلاغ می شود. اساتید گروه در این حد مینیمم باید در پروژه ها شرکت داشته باشند. عادت کردیم می خواهیم با دکتر ایکس بگیریم از دانشگاه تهران، خوبه، آفرین! دکتر ایکس هم خوره ی این کار اما شما دانشجوی دانشگاه نفت هستید. محدودت نمی کنیم که بگوییم حق نداری بگیری تعدادی  درصدی از شما می توانید با اساتید بیرون از دانشگاه مشترک کار کنید؛ کاراصلی شما تحت نظارت اساتید دانشگاه توی محیط دانشگاه می باشد. نیامده ای امیرکبیر، آمده ای دانشگاه نفت  همکار خوب هم از امیرکبیر می آوریم برایت، ولی دیگر اصلش را نخواهی زیرسؤال ببری!

9- به نظر شما بزرگترین مشکل ومعضل علمی-آموزشی دانشکده نفت آبادان که مانع اصلی رشد فضای علمی دانشکده شده چیست؟

آزمایشگاه هایمان خالیه! نداریم! خالی از تجهیزات و خالی از پرسنلی که آموزش دیده و ثابت متصدی آن تجهیزات بشوند. دو سه نفر را داریم اونجا که چه تخصصی دارند؟ مهندس مکانیک هستی؟ در یک سری تجهیزات اطلاعات داری. مهندس برق هستی؟ یک چیزهایی می دانی. تکنسین ابزار دقیق هستی؟ یک چیزهایی میدانی. علامه که نیستی! اتفاقا" بندگان خدایی که آنجا هستند هیچ کدامشان هم این مدارک را ندارند! دارند تجربی، براساس مطالعه، پرسیدن از این و آن راهبری می کنند. آزمایشگاه، مرکز تحقیقاتی اینطوری نمی گردد. من توی هیئت رئیسه ی  دانشگاه هم گفتم، هزینه می کنیم، می خریم، ازبین می رود. دانشجو که بلد نیست، هیچ ابایی هم نیست، اگربلد بود که دانشجو نبود؛ نظارتی می کنه . اگر واقعا" فکری به حال این مراکز بشود بجای نگران شدن از محدودیت ها، ذهن دانشجو منعطف می شود به سمت کار. خیلی از دانشجوهای کارشناسی مراجعه می کنند، نمی توانم بفرستمشان این مراکز؛ چون محدودیت دارم، اگر رفت فلان دستگاه را خراب کرد، ده تا دانشجوی ارشدمان می مانند؛ می ترسم؛ می گویم: نه آقا! برو درست را بخوان.  اینطوری می شود که می شود معاونت پژوهشی یا ممانعت پژوهشی، نه!! این سوء برداشت ایجاد می شود که انگار نمیخواهد؛ نه آقا! بنده خدا خیلی بیشتر از من و شما میخواهد که شما بیایید اما دانشجوی کارشناسی را اگر آورد در این کار دخیل کرد تا بعد بیایم به خاطر نبودن نیرو جواب ارشد را می خواهد چه بدهد. می تواند بخرد؟ نه! اینها را نمی بینید. من اولین بار است که راجع به این موضوع حرف می زنم؛ می خواهم یک چیزهایی هم تو ذهنتان روشن بشود. اگر بعضا" اقداماتی صورت نمی گیرد، بخاطر نخواستن ما نیست یک معذوریت هایی همیشه وجود دارند.

{اینجا یک سؤا ل متفرقه پرسیده شد!!!}

 

10- اگر به این نتیجه برسید که با چنداقدام یا تحول و تغییر روند می توانید به جو علمی دانشکده کمک کنید،حاضر می شوید آن اقدامات را انجام دهید؟

اقدامی که من بتوانم، انجام دادنش را معطل نمی کنم. ببینم واقعا" کمک می کند به سطح علمی دانشکده و توان انجامش را داشته باشم. یک وقت هست من می خواهم یک آزمایشگاه داشته باشم که لنگه اش توی کشورنباشد، دانشجو بخواهد وارد آن آزمایشگاه شود نتواند به یک کاری نچسبد. دوست دارم این را داشته باشم، پولش نیست. دوست دارم که یک سری تکنسین آموزش دیده ی ثابت در آزمایشگاه هایم داشته باشم که سه تا پمپ خراب نشود زیردست دانشجوی بی تجربه، وزارت نفت نیرو نمی دهد. دوست دارم هیئت علمی ای داشته باشم اینقدر فارغ از کار اجرایی و تدریس که بروند توی آزمایشگاه ها بنشینند مراکز تحقیقاتی راه بیندازند، نمی توانم چون سمت سازمانی برایش ندارم. هر آن چیزی که شدنی باشد؛ اینهایی که می گویم نه اینکه انجام نداده باشم هان! حالا خُرد...خُرد....خُرد تکنسین را با سرباز یا با آموزش دادن های جزئی به همین آدم هایی که اینجا هستند در حد توانمان سعی کرده ام کوتاه نگذارم مسئول می دانم خودم را تا وقتی که اسم رئیس دانشکده بر روی من است. فردا می خواهم جلوی خودم و جلوی خدایم جواب بدهم! این را یک سختگیری خاصی به خودم می کنم و متأسفانه یا خوشبختانه به معاونینی که بعضا" از دستم ناراحت می شوند به خاطر این سختگیری.

 

11- اگر بخواهید یکی از گزینه های نظرسنجی  نشریه امید را  انتخاب کنید کدام گزینه را بر می گزینید؟به نظر شما گزینه دیگری هم باید اضافه شود؟

 

#بزرگترین مشکل علمی-آموزشی دانشکده نفت آبادان را چه می دانید؟

1)سطح علمی اساتید ونحوه ی تدریس و ارزیابی آنها

2)مدیر گروه ها

3)معاون آموزشی دانشکده

4)باند بازی

5)سستی و تنبلی دانشجویان

باندبازی چیه ؟!

 من باندبازی را نمی دانم حداقل در این دانشکده مطمئن هستم این معضل وجود ندارد!

 

 2و3 قطعا" خیر! صفر نه. این مشکل مجموعه عامل دارد، ولی توی مواردی که توی ذهن من هست عمده ترینش هم گفتم وضعیت آزمایشگاه می باشد؛ هم برای آموزش و هم برای پژوهش .  تو این چیزهایی که نوشته اید من 5را از بقیه اش بیشتر قبول دارم من دانشجو بودم همه مان بودیم ... بعضی وقتها مبهوتیم کی ایم برای چه اینقدر تفاوت ایجاد شده؟ بیاید از ما بخواهید کمکتان کنیم از این سستی ای که واقعا" شاید بخاطر شرایط ایجاد شده بیایم بیرون. تمام چیزهایی که داریم راجع بهشان نگرانی می کنیم رفع می شوند! اگر دانشجو بخواهد دانشجوباشد. این را حتما" بدانید تمام این دغده های آموزشی ، سستی و تنبلی، ماهم سعی میکنیم خیلی از آنها را رفع کنیم؛ از بین می رود، اگر دانشجو واقعا به دنبال دانش باشد! این جمله را لطف کنید هرجای صحبت های من، اولش، آخرش یک جایی که تأثیرگذار باشد، بنویسید.


[ جمعه 94/1/28 ] [ 10:24 صبح ] [ سیروس ] [ ??? ]
.: Weblog Themes By themzha :.

معرفی وبلاگ

صدای من صدای شماست. صدای کسانی که برای انتقاد خود به دنبال تریبون می گردند.صدای کسانی که هنوز هم امیدوارند. امید به انقلابشان،امید به مردم و مملکتشان و امید به آینده ای که روشن است.********** این وبلاگ، پایگاه اینترنتی بسیج دانشجویی دانشکده نفت آبادان می باشد. تمامی اطلاعیه ها و آرشیو نشریات امید ، در این وبلاگ قرار گرفته و مسئولیت آن با نهاد مذکور می باشد.ضمنا کپی مطالب با درج منبع بلامانع می باشد.
آمار بازدیدها


بازدیدهای امروز: 24
بازدیدهای دیروز: 7
مجموع بازدیدها تاکنون: 144237